توضیحات
مقدمه موضوع «طراحي و ايجاد واحدهاي صنعتي» با مفاهيم ديگري که در رشتههای اقتصاد و مديريت مطرح شده همپوشاني دارد و به طور معمول تحت مفاهيمي چون امکانسنجي پروژههای صنعتي ارزيابي طرحهای اقتصادی»، «طرح توجيه تجاری»، «طرح توجيه فنی، اقتصادی و مالی» «طرح تجاری» و … مطرح شده است که همگي يک هدف مشترک را دنبال ميکنند. اين هدف امکانسنجی و ارزيابي اوليهای است که قبل از اينکه يک طرح صنعتی در عمل اجرا شود انجام گيرد. به تعبير ديگر مطالعه امکانسنجی ابزاري براي کمک به بنيان گذار پروژه است تا در زمينه پيشنهاد سرمايهگذاری که تحت بررسي است تصميمگيري کند. يک طرح امکان سنجي به سوالات زير پاسخ میدهد:
1- چگونه يک طرح صنعتي به عنوان يک فرصت مطرح میشود و اگر خواهان يک طرح صنعتي باشيم چگونه بايد به دنبال آن بگرديم؟ هدف يک پروژه سرمايهگذاري در ابتدا توسط اهداف پروژه و شرکت و استراتژيهاي تعريف شده توسط سرمايهگذاران تعيين مي شود، ايده يک طرح صنعتي ممکن است از قبل توسط سرمايهگذار مشخص باشد يا ممکن است به عهده تحليلگر گذاشته شود؛ اما براي به دست آوردن يک ايده توليدي مبحثی به عنوان مطالعات فرصت وجود دارد که در فصل اول بدان پرداخته خواهد شد.
2- هر طرح صنعتي براي موفقيت نيازمند تحليل رقابت است، اينکه در اين صنعت چه رقباي بالقوه و بالفعل وجود دارد؟ حجم توليد آنها چقدر است؟ مزيت آنها در چيست؟ اساس اين صنعت چگونه تحليل ميشود؟ فرصتها و تهديدهای موجود در اين صنعت چيست؟ پاسخ به اينگونه پرسشها در فصل دوم يعني تحليل رقابت مورد بررسي قرار خواهد گرفت.
3- پس از شناسايي يک فرصت سرمايهگذاري، مطالعات بازار طرح مثل عواملي چون پيشبيني تقاضاي بازار هدف و … چگونه بايد انجام شود؟ لذا مطالعات بازار براي پيشبيني تقاضا انجام ميگيرد و يک ديدگاه کلي نسبت به ظرفيت توليد ايجاد ميشود (فصل 3).
4- اينکه اجراي طرح کجا باشد و چه عواملي در انتخاب آن تأثير دارد موضوع مکانيابي است. مکانيابي طرح يکي از مراحل مهم است.
5- طرح صنعتي از لحاظ فني داراي چه مشخصاتي است؟ پس از تعيين يک نماي کلي از استراتژيهاي بازاريابي و مکان يابي نوبت به مرحله تحليل فني طرح ميرسد که ميتواند شامل طرح کلي ظرفيت توليد باشد. يک آرايش و جانمايي ابتدايي از پروژه بايد تهيه شود به طوري که ويژگيهاي فيزيکي کارخانه نظير شالوده و زيربنا، سالن توليدي و ديگر ساختمانها، کارهاي خدماتي و ارتباط آنها با تأسيسات (آب و برق و…)، نصب ماشينآلات و ديگر موارد ساختاري و عملياتي کارخانه را تعيين کند. در اين بخش مشخص کردن فرآيند توليد (که تعيين کننده ماشينآلات است) يکي از گامهاي حساس است. سپس پيشبيني تدارک مواد اوليه يکي ديگر از بحثهاي بخش فني است و عواملي مانند در دسترس بودن، روش تهيه (با توجه به منطقه، شرايط محيطي و طبيعي و ديگر برگ خريدها)، طول زمان سفارش تا دريافت و قيمت بايد مشخص شوند. يک برگ خريد مهم در تعيين برنامه توليد و ظرفيت کارخانه، فناوري است. به بيان ديگر يک نکته کليدي، تعيين سطح توليد در فناوري انتخاب شده است. لذا تعيين حجم توليد يک عنصر کليدي است که بايد طبق ساختار مشخص شده براي وضعيت بازار و دسترسي به منابع باشد که بر حسب اين دو مورد در سطحهاي مختلف توليد، قيمت فروش محصول با توجه به بازار مشخص ميشود. پس از اينکه برنامه فروش موردنياز تعيين شود، برنامه توليد با جزئيات نيز بايد در يک مطالعه امکانسنجي مشخص شود، هم زمانبندي و هم روش توليد. در ظرفيت کل کارخانه، سطحهاي مختلف فعاليتهاي توليدي در طول مراحل متفاوت نيز گنجانده شده باشد.همچنين نيازمنديهاي عمومي نيروي کاري در ظرفيت کارخانه تعيين مي شود.
6- طرح صنعتي از لحاظ مالي داراي چه ويژگيهايي است؟ پروژه به چه مقدار سرمايهگذاري (ثابت و درگردش) نيازمند است؟ از اين مبلغ چه مقدار سهم آورده صاحبان سهام باشد؟ مبلغ وام (استقراض) چقدر است؟ سود پيشبيني چه مقدار است؟ ترازنامه پيشبيني شده چه مقدار است؟ هزينه و ساختار آنها چگونه است؟ قيمت تمام شده محصول چقدر است؟ تحليل از قيمت فروش محصول چگونه است؟ و ….
7- سؤال انتهايي هر پروژه اين است که با توجه به سرمايهگذاري انجام شده در اين طرح، آيا طرح از لحاظ اقتصادي توجيه دارد؟ به عبارت ديگر ريسک و بازده سرمايهگذاري انجام شده منطقي است؟ آيا با توجه به سرمايهگذاري انجام شده و سود به دست آمده طي عمر پروژه، صرفه اقتصادي دارد؟ که به اين سؤال در فصل هفتم پاسخ داده خواهد شد.